روایت رمان در فضایی شکل میگیرد که هم آشناست و هم عجیب: جامعهای گرفتار خشونت نهادینه، باورهای فرسوده و اندیشههایی که دیگر کار نمیکنند. طنز در «شبِ ملخ» تنها برای خنداندن نیست؛ ابزاری است برای افشاگری، نقد و برای بیدار کردن ذهن مخاطب. تناقضهای خندهدار و اغراقهای سوررئال، بخشی از شگردهاییست که مجابی در این رمان به کار بسته تا تصویری از فروپاشی اجتماعی را با نگاهی بیپروا و طنزآلود روایت کند.
داستان شب ملخ، خاطرات جنگ نیست. روایت شبها و روزهایی است که موشکبارانهای تهران، مرگ را بالای سر مردم آورده بود و جواد مجابی آنطور که در مقدمه اشاره کرده است، شب ملخ ثبت حالات و خیالات آن لحظات است تا شاهدی بر روزگاری چنین هولناک باشد.