باغ نارنج پر از کندوی عسل است ولی یکی از کندوها با بقیه فرق دارد و فقط بابا میتواند به آن دست بزند.
عسلِ این کندو از بهترین گلها و با بهترین مراقبت آماده شده و از همۀ عسلهای دیگر خوشمزهتر است ولی قرار نیست در هیچ مغازهای فروخته شود. چرا؟
داستان این کندو مال او دربارۀ پسربچهای است که همراه پدرش به برداشت کندوهای عسل میرود. او با همراهی کردن پدر و کمک کردن در کارها متوجه میشود پدرش یکی از کندوها را جدا از بقیه نگه میدارد و به آن بیشتر از همه رسیدگی میکند. پدر عسل این کندو را برای یک دوست عزیز و برای یک روز خاص پرورش داده است…
این قصه با الهام از یکی از روایتهای کتاب مهمانگاه نوشته شده و محمدرضا دوستمحمدی تصویرسازی آن را برعهده داشته است.