
کتاب جادوگر شمال اثر جان فلنگن
کتاب «جادوگر شمال» اثر «جان فلنگن» و ترجمهی «مسعود ملکیاری» است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «نوازندهی دورهگرد! ویل در نخستین ماموریت خود به جنوبیترین منطقهی پادشاهی میرود تا تنها رنجر آنجا باشد. همهچیز آرام است و جز پاتل، که به زودی حساب کار دستش میآید، همه اهالی با رنجر تازه وارد کنار میآیند. ناگهان آلیس با پیامی محرمانه از راه میرسد. ویل به دیدار استادانش میرودو میفهمد که این بار باید برای پی بردن به راز جادوگری خطرناک، در هیئت نوازندهای دورهگرد، به سرزمینهای شمالی برود.» در بخشی از مقدمه میخوانیم: «به سرعت برق و باد رخ داد. لحظهای هیچچیز نبود. بعد در چشم برهم زدنی، آن پیکر کاملاً زرهپوش آنجا بود. بسیار عظیم و مرعوب کننده، کاملاً سیاه در برابر مه، سایهای از یک جنگاور غولپیکر باستانی، در زرهی میخدار، با کلاهخودی بالدار و بسیار عظیم بر روی سرش. ویل همینطور که ایستاده و از ترس سر جایش خشکش زده بود با خودش فکر کرد: باید قدش داوزده متری باشه. کلاهخود کاملاً پوشاننده صورت بود، اما در جایی که برای چشمها سوراخ شده بود هیچچیزی به جز فضای خالی نبود. قلب ویل در درون سینهاش به شدت میتپید و دهانش از ترس خشک شده بود. میدانست که این پیکر یک انسان فانی نیست.» کتاب حاضر را نشر «افق» منتشر کرده است.