
کتاب ساحره ی سرگردان اثر ری برادبری
کتاب «ساحره سرگردان» نوشتهی «ری برادبری» را «پرویز دوایی» به فارسی برگردانده است. ساحرهی سرگردان شامل 10 داستان کوتاه ساده و سرراست است، داستانهایی که بهناگاه شکل میگیرند و اثری همچون یک تلنگر بهجا میگذارند. در قصههای برادبری اشیا و محیط پیرامون به اندازهی آدمها در پیشبرد قصه سهیماند، داستانها از دل روابط بیرون میآیند و از اشیای پیرامون تاثیر میپذیرند و جهانی ملموس خلق میکنند. عنوان داستانهای این مجموعه از این قرار است: تقسیم طولانی، مادام و موسیو شیل، وصله پینه وصت، یک شب در همه عمر، مرگ و دوشیزه، صدف دریایی، ساحره سرگردان، غرب اکتبر، ماجرای عاشقانه و سیبهای طلایی خورشید. در بخشی از داستان تقسیم طولانی میخوانیم: «مرد با حیرت گفت: قفل در را عوض کردهای؟ مبهوت در آستانهی در ایستاده بود، دستی بر دستگیره در و چشم دوخته به کلیدی که در دست دیگر داشت. زن دست را از دستگیره آن طرف در برداشت و از جلو د کنار رفت. "نمیخواستم غریبهای بیاید داخل" مرد بلند گفت: غریبه! باز قدری به دستگیره در ور رفت، بعد آهی کشید و کلید را کنار گذاشت و داخل شد و در را پشت سرش بست. بله، درست گفتی، دیگر غریبهایم. زن ننشست. وسط اتاق ایستاد و چشم به او دوخت. خب شروع کنیم. مرد نگاهی به دو ستون کتاب که کف اتاق مرتب تقسیم شده بودند، انداخت و گفت: خدای من، انگار خودت قبلا ترتیبش را دادهای. نمیشد صبر کنی تا من هم برسم؟ زن گفت: فکر کردم این جوری در وقت صرفهجویی میکنیم. اون به طرف چپ اشارهای کرد و بعد به طرف راست. اینها مال من است و آنها مال تو...» کتاب حاضر را نشر «ماهی» منتشر کرده است.