
کتاب زیر چتر تو باران می آید اثر مهدی فرجی
مجموعه شعر «زیر چتر تو باران میآید» را «مهدی فرجی» سروده است. شعری از این مجموعه را میخوانیم: «سلام بر تو که مُلک سخنوری داری/ کلید کهنهی گنجینهی دری داری/ تو را به آینه تشبیه کردم و دیدم/ که راستی دلی از تیرگی بری داری/ محبتی هم اگر داشتی به من نه سزاست/ کرامتیست که در ذرّه پروری داری/ نه قصدم است ثنای تو ای عزیزترین!/ نه تاج سروری از مدح سرسری داری/ چکامهایست همه درد این زمانهی سرد/ به پیشگاه تو که درد شاعری داری/ گر شکایتی از روزگار با تو کنم/ گناه توست که میزان داوری داری/ گناه ماست که دور "بهار" و "ایرج" رفت/ گناه توست که با ما مجاوری داری/ گناه ماست که دیر آمدیم و مغبونیم/ گناه توست که رنج معاصری داری/ گناه ماست که سخت است راه و تاریک است/ گناه تو که شب تاری اختری داری/ مسی به نزد تو آوردهام طلا ببرم/ تویی که فوت و فنِ کیمیاگری داری/ زمانهایست که خرمُهره گوهر است و تویی/ که نقد عدل به دکّان گوهری داری/ زمانهی حلبیهاست در لعاب طلا/ تو خود عیارشناسی و زرگری داری/ عذاب نسل مرا دیر آمدن کافیست/ درآ به حجره که بیوقت مشتری داری/ ندیده و نشنیده رها مکن ما را/ که خود دل پُری از کوری و کری داری/ هزار نکتهی باریکتر زمو با توست/ که گرنه سر بتراشی قلندری داری/ به روزگار تو داریم میکشیم نفس/ به لطف حق، سرِ سبز از دلی تری داری/ قصیده ایست همه نارسا و بیمعنا/ تو را که غور به دیوان انوری داری/ مرا ببخش به ایطاء گرچه میدانم/ دلی رئوف کزین سهو بگذری داری/ مرا رضای شفیعیِ کدکنی کافیست/ تو گر رضای جهان در سخنوری داری» کتاب حاضر را نشر «نیماژ» منتشر کرده است.