حلقههای گل و برگ با شاخههای توت، اتاقنشيمنم را آراسته بودند و صد البته يک درخت کريسمس هم داشتم. آن سال زيباترين درخت کاج بازار را خريده بودم، خوشگلترين کاجی که قدوقوارهاش هم به سوراخموشم میخورد. حتی ريشههايش هم هنوز به تنهاش آويزان بودند! بله، شايد وقتی کريسمس تمام میشد، میکاشتمش توی باغچۀ خانهام. ولی آن موقع با تکهپنیرهای پلاستيکی تزيينش کرده بودم.