درحالیکه علم مدرن، هنوز عمومیترین منبع قابل رجوع برای حل مسائل زندگی است، علمورزی در جامعه ایرانی، بحثانگیز شده است. هر فصل کتاب به مسألهای اختصاص دارد و پرسشهایی از این نوع که فلسفة وجودی دانشگاه و الزاماتِ ساختی کارکردی او چیست؟ انسان دانشگاهی کیست و چه اخلاقیاتی دارد؟ کدام تحولات نوپدید در علم روی میدهد؟ بازار دانش چه قواعدی دارد؟ پرسش کارآفرینی از دانشگاه چیست؟ علوم انسانی در این دیار با چه مسائلی دست به گریباناند؟ دانش بومی و اسلامیشدن دانشگاه چه مقولهای است؟ آیا دانشکاران ایرانی، نقشی از اعمال و معانی روزمره خود را بر دانش جهانی میزنند؟ استقلال و آزادی آکادمیک چه حکایتی دارد و از دست دانشگاه، برای توسعه اجتماعی چه برمیآید؟