
کتاب لباس آبی روی بند رخت اثر ژیلا تقی زاده
کتاب «لباس آبی روی بند رخت» نوشتهی «ژیلا تقی زاده» است. از ویژگیهای این کتاب میتوان به زبان و نثر آن اشاره کرد که به گفتارمردمی نزدیک است و این باعث میشود که مخاطب ارتباط خوبی با داستانها و شخصیتهای این کتاب برقرار کند. در قسمتی از داتسان میخوانیم: «اول من شهلا رو دیدم. نه، اول کاظم. یعنی اول من ولی چون کاظم اول گفت، بعدش هر چی من میگفتم دنگی میزد تو سرم میگفت: «غلط کردی.» ولی خدا که میدونه اول من دیدمش، خودمم تو دلم میدونم. تازهشم آدم که از دست داداشش ناراحت نمیشه. آخه من و کاظم دوقلوییم. اول من دنیا اومدم. اونوقت یهقلو بودم. بعدش دو دقه شده، بعد شده پنج دقه، ده دقه که شده مث این که مامانم داشته میمرده، بابام نذر کرده اگه نمیرن، یعنی مامانم و کاظم، اون موقع که اسم نداشته، بابام نذر کرده اسمشو بذاره کاظم. این شده که من کامبیزم ولی کاظم کاظمه.» این کتاب را نشر «نی» منتشر کرده است.