
کتاب شبانه های مصری، گوژپشت، خیاط و دلاک خوش سخن اثر ابراهیم اقلیدی
کتاب «شبانههای مصری: گوژپشت، خیاط و دلاک خوشسخن» از مجموعه داستانهای «هزار و یک شب» را «ابراهیم اقلیدی» گردآوری و ترجمه کرده است. در این کتاب یک داستان بلند با نام «سرگذشت گوژپشت، خیاط و دلاک خوشسخن» و چند داستان کوتاه دیگر است. در ادامه خلاصهای از داستان را میخوانید؛ مرد خیاطی به همراه همسرش در حال گشتوگذار در شهر، مرد گوژپشتی ـ که درواقع دلقک شاه بود ـ را مشاهده میکنند. خیاط تصمیم میگیرد تا گوژپشت را به خانهی خود ببرد. همان شب همسر وی، ماهی درست کرده و لقمهای از آن را در دهان گوژپشت میگذارد. اما ازقضا تیغ ماهی در گلوی وی گیرکرده و او را میکشد. خیاط و همسرش با خود تدبیری میاندیشند؛ بدین ترتیب که زن، گوژپشت را بر شانه خود و زیر چادرش قرار داده، اینگونه در نزد مردم تظاهر میکند که فرزندش آبلهمرغان گرفته و او را به نزد پزشک یهودی میبرد. پزشک یهودی در نیمههای شب خوابآلوده، بیخبر از وجود گوژپشت آن را لگد میکند و به خیال خود... . در پشت جلد کتاب میخوانید: «باگذشت بیش از یکصد و شصت سال از نخستین ترجمهی هزارویکشب به فارسی، ضرورت ترجمهای جدید و کامل از آن احساس میشد، بهویژه با توجه به اینکه تاکنون دهها ترجمهی مختلف از این اثر به زبانهای دیگر انجام شده است. مترجم به پیشنهاد نشر مرکز انجام مهم را عهدهدار شد و ترجمه حاضر ثمره همکاری و تلاش یازدهسالهی آن دو است. این ترجمه به دو صورت ارائه میشود. نخست بر اساس تقسیمبندی موضوعی داستانها و گردآوردن قصههای هر مقوله در کتابی مستقل و جداگانه؛ و همچنین بهصورت معهود که در آن قصهها به ترتیب شببهشب حکایت میشوند. در طبقهبندی مضمونی که کتاب حاضر یکی از مجلدات آن است، قصههای همگون یا همخانواده کنار هم قرار میگیرند و برجستگی و ارزش برخی داستانها که در انبوه پرشمار داستانهای ناهمگون گم بودهاند بهتر نمایانده میشود.» کتاب حاضر را انتشارات «مرکز» منتشر کرده است.