کتاب کافه ای کنار آب اثر جعفر مدرس صادقی

کتاب « کافه ای کنار آب » نوشته جعفر مدرس صادقی است. در بخشی از متن این کتاب می خوانید: « دیک میگه آخه این که نمی شه. همه شاعرند، همه داستان نویس اند، همه استعداد دارند، همه یا کتاب چاپ شده دارند یا کتابشون زیر چاپه.یک می گه توی این جمعیت به این انبوهی ، من تنها کسی هستم که نه شعر می گم و نه داستان می نویسم و نه کتاب چاپ شده دارم و نه کتاب زیر چاپ. می گخه دنیا را عمله ها و مهندس ها می سازند و شاعر ها و نویسنده ها اینوسط هیچ کاره اند ... می گه هیچ شعر و داستانی نمی تونه شکم اون بچه ای را که داره از گرسنگی می میره سیر کنه و برای اون بچه ای که از شب تا صبح باید زیر پل بخوابه و از سرما به خودش بلرزه در حد پتو و لحاف هم نیست ... می گه اگه همه شاعر و نویسنده باشند و یکی از این شاعران و نویسندگان خدای نکرده بمیره، هیچ کس بلد نیست برای این یک نفر تابوت بسازه ... تابوت سازیش با من. یعنی با دیک. اما تو را به خدا همه ی دنیا را تبدیل نکنید به شاعر و داستان نویس ....» جعفر مدرس صادقی، نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی است. سبک نوشتاری این نویسنده خوش قلم نگارشی است او چیزی را توصیف نمی کند بلکه با فضای داستان را برای خواننده بازسازی می کند تا خواننده خود در بطن ماجرا قرار گیرد. خواب، کابوس و رویا همواره نقش تعیین کننده ای در میزان کشش داستان برای خواننده دارد. به طوری که گاهی خواب‌های شخصیت اصلی داستان نقش محوری در داستان دارد و عمل داستانی بیشتر از اینکه در واقعیت پیش رود در خواب پیش می‌رود.از دیگر آثار این نویسنده می توان رمان های گاوخونی، سفر کسرا، شاه کلید، بیژن و منیژه، من تا صبح بیدارم، آب و خاک و نا کجا آباد را نام برد. این کتاب توسط نشر مرکز منتشر شده است.