



کتاب دارند در می زنند اثر منیر الدین بیروتی
متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. میتوانید از طریق لیست بالای صفحه، از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید.
مشاهده محصولات مرتبطکتاب «دارند در میزنند» را «منیرالدین بیروتی» نوشته است. این کتاب مجموعه داستانهای نویسنده را دربرمیگیرد. در بخشی از نوشتههای پشت جلد کتاب آمده است: «شب که رفته بود خانه، پری را ندیده بود. چراغها روشن بودند و در اتاقها باز. دیوانه شده بود و زود زنگ زده بود خانهی مادریاش. زنباباش گفته بود که از صبح که یک بار زنگ زده و با پری حرف زده بود، دیگر خبری ازش ندارد.» در قسمتی از متن داستان آمده است: «سر در میانه دو دست، خیره پنجره بود. بنویسم یا نه؟ درساره باد میخورد و تور زیر آن انگار موجه موجه کف، محو سیاهی میشد. گاهی باریکه نوری که از شکافه پنجره میخزید تو، نیزهای میشد از طلا توی دل تاریکی. چرا احساس گناه میکرد؟ فکریِ خودش بود یا پریسا؟ پدرش یا خشایار؟ خنکایی پخش صورتش شد. مات رنگ شنگرفی قالی فکر میکرد، خب این دو تا به هم رسیده بودند و حالا لابد خوش بودند و یک گوشهای توی همین شهر، شهر لعنتی، کنار هم زندگی میکردند، و باز فکر کرد که چرا نشناختمش؟ چرا خشایار را نشناختم من؟ و فکر کرد یعنی خوشاند و من یعنی از همان اول به خودشان فکر میکردم یا به تصاویری که قرار بود بعدها ازشان بسازم؟ خش خشه خاراندن صورت زبرش را باد به وزهای برد. همین خش خشه را هم میشد جور دیگری گفت و جور دیگری هم نوشت تا چند سال بعد وقتی یادش افتادی... با خودش گفت چه فایده؟» کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.