کتاب چشم های سیمونه اثر گراتزیا دلددا

کتاب «چشم‌های سیمونه» نوشته‌ی «گراتزیا دلددا» و ترجمه‌ی «بهمن فرزانه» است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «ماریانا اطاعت کرده است، تمام عمر اطاعت کرده است. به توصیه و به اجبار این و آن اطاعت کرده است تا ثروتی بی‌پایان در پیرامونش گسترده شود. ثروتی که برای او چیزی نداشته است جز تنهایی و حصاری ناگزیر. ماریانا با ایجاد حصاری خودخواسته، حصاری که به دور قلب و خلوتش می‌کشد، به ستیز با حصار پیرامونش می‌پردازد و در عمق وجودش به انتظار می‌نشیند. گراتزیا دلددا در چشم‌های سیمونه تصویرگر تنهایی‌های زنی است که رباینده تنها گنجینه‌ای را که مالک مطلق آن است، انتظار می‌کشد و چه کسی می‌تواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد، جز سیمونه، چشم‌های سیمونه، چشم‌های یک راهزن.» در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «تمام روز بعد را نیز راه‌پیمایی کردند. طرف‌های غروب به نزدیکی دریا رسیدند. در زیر رشته‌ای از کوه‌های خلوت و سیاهرنگ در زمینه سرخ فام آسمان، همانند انبوهی از زغال خاموش شده، دهکده‌ای به چشم می‌خورد. خانه‌های خاکستری رنگ، گویی از گودال‌هایی تیره رنگ سر بیرون آورده‌اند، سوراخ‌هایی همانند غارهای متروک سنگی. خیابان‌های پر از گردوخاک زردرنگ حالت غم‌انگیز دهکده را دو چندان کرده بود.» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.