
کتاب بوی برف اثر شهلا شهابیان
کتاب «بوی برف» نوشتهی «شهلا شهابیان» است. ناشر دربارهی کتاب آورده است: «بوی برف قصة زندگی آدمهای همین جاست، کسانی که اینجا به دنیا آمده و زندگی کردهاند. قصه کاتبی که تاریخ به تحریف ننوشت و به امر والی، دستهایش را در ایالت خراسان جا گذاشت و به گیلان گریخت. بوی برف قصة سرباز میدان میدان شهرداری رشت است که تسلیم نشد و سلاح تحویل نداد و به امر "تاواریش" دو شقه شد. قصة اندوه بیپایان عزیزهجان است که مرد او به رضاخان شورید و یاغی شد و سر به کوه گذاشت و روز دیگری جنازه یخزده و بدون سرش بازگشت. قصة دلدادگی راوی است. دختر جوانی که به جای خون سرخ عاشق، هراسی موروثی در رگهایش میگردد. بوی برف قصة آدمهای همین جاست.» در قسمتی از داستان میخوانیم: «موهای مرد اسیر را از ته تراشیدند. پوست تازه گوسفند را به سرش کشیدند و او را زیر آفتاب تشنه صحرا نشاندند. دستوپا بسته. در غل و زنجیر. زمان برای مرد اسیر از حرکت باز ایستد و مکان صفر شد. نشسته بر بالای گودالی که ناگهان او را ببلعد. او را بمیراند. بمیرد؟ چه پایان خوشی به خواب میبیند! کو تا مرگ از راه برسد؟ هنوز هنگامه زندگی کردن است! موی تراشیده هنوز دست از زندگی نشسته.» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.