کتاب خاطرات یک مجری اثر مرتضی ایمانی انتشارات چلچله

اساساً برای تولدِ کلام، واژه‌ای بر زبانِ ذهن جاری نگردد و توانی در انگشتان، برای نگارش آن باقی نمی‌ماند، مگر او اراده کند که آنگاه حدیث نفس روایت‌گر است و قلم عشق به غمزه می‌نگارد. چه بگویم که زندگیِ یک مجری، مادری به نام تجربه دارد، که با عشق سی‌ساله، بار فرزند خود را حمل کرده و اکنون با نام خاطرات یک مجری متولد شده است. دوستان گران‌قدر! از زمان کودکی هرچه بزرگ‌تر ‌شدم، فقر نیز با من بزرگ‌تر شد. برای همین، آسمان صافی را که از ایوان خانۀ قدیمی مادربزرگم به تصویر می‌کشیدم، سقف اتاقم‌ کردم که دیگر برای رنگ‌زدنش به جُرم نداری، نیازی به پول نباشد و برای روشن‌کردنش هم نیازی به پول نباشد و اگر تَرک برمی‌داشت، هرگز نگران آوارشدنش بر سرم نباشم. فقر درد عجیبی است! آن‌قدر کوچکمان می‌کند تا خوب بزرگ شویم. اما نمی‌توان گفت کسی که بازی‌های کودکانه‌اش، سرگرم‌شدن با دورریختنی‌های ثروتمندان است و طعم غذاهای خیالی‌اش همیشه در فضای گرسنگی‌ می‌پیچد و با فروبردن بزاق دهانش آن را می‌چشد، حتماً فکرش هم فقیر است.