



کتاب این وصله ها به من می چسبد اثر احمد غلامی
کتاب «این وصلهها به من میچسبد» نوشتهی «احمد غلامی» و اثر برگزیده چهاردهمین جایزه انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور است. نویسنده در این کتاب با بازیهای زبانی سعی در جذب مخاطب به متن دارد و این تنها نکتهای است که میتوان در مورد متن این کتاب گفت و در غیر اینصورت این کتاب نکته جدیدی از نظر تکنیک و فرم برای خواننده ندارد. حتی متن آن فاقد هر جذابیتی بوده و خواننده رغبت نمیکند آن را به انتها برساند و کتاب را تمام کند. همچنین در طول داستان تیپهای مختلف را در طول دو سه خط در برابر چشمهای خواننده خلق میکند و به همان سرعت نیز آنها را از بین میبرد. با این روش میخواهد نشان دهد که چندان به شخصیتهای دنیا اعتباری نیست. شخصیتسازی در کتاب وی جایگاهی ندارد و خواننده نباید انتظار شخصیتپردازی داشته باشد. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «آقای همتی زمانی لندرور را به هر دلیلی به آقای زیارتی میفروشد که آستانه انقلاب است. خیلی بد است آدم را در آستانه انقلاب بفروشند. خیلی از آدمها در آستانه انقلاب همدیگر را فروختند، که سر این آدمفروشیها چه خونها که ریخته نشد. پلاک لندرور سمنان است؛ او سمنانی است. البته الان برایش پلاک ملی به نام خودم گرفتهام، اما این پلاک نمیتواند هویت واقعیاش را عوض کند. حتما شما هم با شنیدن اسم هر شهری بعضی از آدمها به یادتان میآید.» این کتاب را انتشارات «نیلوفر» منتشر کرده است.